روابط عاشقانه، با تمام زیباییها و شیرینیهایشان، گاهی اوقات میتوانند زمینهی بروز احساسات شدید و غیرقابل کنترلی شوند. این تجربهای رایج است و دلایل متعددی پشت آن وجود دارد. در این پست، به بررسی ۱۵ نکته میپردازیم که میتوانند به درک بهتر این موضوع کمک کنند:

تغییرات هورمونی:
در دوران بارداری، قاعدگی یا یائسگی، تغییرات هورمونی میتوانند بر خلق و خو و احساسات تاثیر بگذارند. مصرف مواد مخدر یا الکل:
این مواد میتوانند قضاوت و کنترل بر احساسات را مختل کنند. خستگی و کمبود خواب:
خستگی و کمبود خواب، باعث میشود حساستر و تحریکپذیرتر شویم. مشکلات روانی:
وجود اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب یا اختلال شخصیت، میتواند کنترل بر احساسات را دشوارتر کند. نیاز به قدرت و کنترل:
تمایل به کنترل طرف مقابل و داشتن قدرت در رابطه، میتواند باعث بروز رفتارهای سلطهگرانه و آزاردهنده شود. آگاهی از این عوامل، اولین قدم برای مدیریت بهتر احساسات در روابط عاشقانه است.
با شناخت خود و طرف مقابل، و تلاش برای برقراری ارتباط سالم و موثر، میتوان از بروز بسیاری از این مشکلات پیشگیری کرد.
چرا در روابط عاشقانه، احساسات از کنترل خارج میشوند؟
چرا گاهی اوقات افراد در روابط عاشقانه، نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند؟
روابط عاشقانه، سفری پر فراز و نشیب است. در این مسیر، احساسات میتوانند به اوج برسند و گاهی اوقات، از کنترل خارج شوند. این موضوع، دلایل مختلفی دارد که در ادامه به بررسی 15 نکته مهم در این زمینه میپردازیم:
1. ترس از آسیبپذیری:
ابراز احساسات واقعی، به معنای آسیبپذیر بودن است. ترس از طرد شدن یا آسیب دیدن، میتواند باعث شود افراد احساسات خود را سرکوب یا به شکل نامناسبی بروز دهند.
2. الگوهای ارتباطی نادرست در کودکی:
تجربیات دوران کودکی و الگوهای ارتباطی که از والدین یا اطرافیان آموختهایم، تاثیر عمیقی بر نحوه تعامل ما در روابط عاشقانه دارد. اگر در کودکی شاهد ابراز احساسات نامناسب یا سرکوب احساسات بودهایم، ممکن است این الگو را در روابط خود تکرار کنیم.
3. انتظارات غیرواقعی:
داشتن انتظارات غیرمنطقی از رابطه و شریک عاطفی، میتواند منجر به ناامیدی و خشم شود. این انتظارات میتوانند ناشی از کاملا مطلوبسازی رابطه یا باورهای غلط در مورد عشق و روابط باشند.
4. ناامنی و عدم اعتماد به نفس:
احساس ناامنی و عدم اعتماد به نفس، میتواند باعث شود افراد به طور مداوم به دنبال تایید و اطمینان از طرف مقابل باشند. این رفتارها، اغلب به صورت حسادت،
کنترلگری یا چسبندگی بیش از حد بروز میکنند.
5. عدم مهارت در مدیریت خشم:
خشم، یک احساس طبیعی است، اما نحوه مدیریت آن اهمیت زیادی دارد. اگر فردی نتواند خشم خود را به درستی مدیریت کند، ممکن است آن را به شکل پرخاشگری کلامی یا رفتاری بروز دهد.
6. نیاز به کنترل:
برخی افراد، نیاز شدیدی به کنترل دارند و تلاش میکنند بر شریک عاطفی یا شرایط رابطه تسلط پیدا کنند. این رفتارها، معمولا ناشی از ترس از دست دادن کنترل یا احساس ناامنی است.
7. عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر:
برقراری ارتباط موثر، کلید یک
رابطه سالم است. اگر فردی نتواند به طور واضح و با صداقت احساسات و نیازهای خود را بیان کند، ممکن است دچار سوء تفاهم و ناراحتی شود.
8. مسائل حل نشده از روابط گذشته:
تجربیات تلخ از روابط گذشته، میتواند بر روابط فعلی تاثیر بگذارد. اگر فردی مسائل حل نشده از روابط قبلی خود را به رابطه جدید منتقل کند، ممکن است دچار مشکلات عاطفی و رفتاری شود.
9. استرس و فشارهای زندگی:
استرس و فشارهای زندگی، میتوانند باعث کاهش آستانه تحمل و افزایش تحریکپذیری افراد شوند. در چنین شرایطی، حتی مسائل کوچک نیز میتوانند منجر به واکنشهای شدید عاطفی شوند.
10. عدم خودآگاهی:
خودآگاهی، به معنای شناخت احساسات، افکار و رفتارهای خود است. اگر فردی خودآگاهی کافی نداشته باشد، ممکن است نتواند علت رفتارهای خود را درک کند و در نتیجه، نتواند آنها را کنترل کند.
11. مشکلات سلامت روان:
برخی از مشکلات سلامت روان، مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی، میتوانند بر نحوه ابراز و کنترل احساسات تاثیر بگذارند.
12. بهرهگیری از مواد مخدر یا الکل:
مصرف مواد مخدر یا الکل، میتواند باعث اختلال در عملکرد مغز و کاهش کنترل بر احساسات شود.
13. خستگی و کمبود خواب:
خستگی و کمبود خواب، میتواند باعث کاهش آستانه تحمل و افزایش تحریکپذیری افراد شود. در چنین شرایطی، حتی مسائل کوچک نیز میتوانند منجر به واکنشهای شدید عاطفی شوند.
14. فقدان مرزهای سالم:
عدم توانایی در تعیین و حفظ مرزهای سالم در رابطه، میتواند منجر به تجاوز به حقوق و نیازهای فردی و در نتیجه، احساس خشم و ناراحتی شود.
15. وابستگی عاطفی:
وابستگی عاطفی شدید به شریک عاطفی، میتواند باعث شود فرد به شدت از طرد شدن یا از دست دادن او بترسد و در نتیجه، رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهد.
یادمه یه مدت با پارتنرم مدام دعوامون می شد سر چیزای پیش پا افتاده. بعد یه روز فهمیدم مشکل از کم خوابی و استرس کارمه. یه هفته سعی کردم بیشتر استراحت کنم… اتفاقا همه چیز آروم تر شد 😅
بعضی وقتا فکر می کنیم طرف مقابل مقصره، ولی مغز خسته خودمون نمیذاره منطقی فکر کنیم. اشتباهی که نباید کرد اینه که همیشه دنبال مقصر بگردیم تو رابطه… گاهی فقط خودمون نیاز به شارژ داریم.
یه چیز دیگه که خیلی بچه گانه است ولی آدما حسابی توش گیر می کنند: لجبازی کردن برای حفظ غرور! انگار فکر می کنیم اگه اول عذرخواهی کنیم، بازنده ایم. مدتها وقت می بره تا بفهمی رابطه میدان جنگ نیست که بخوای برنده بشی 😑
راستی مواظب این دام هم باشین: بعضی ها انقدر غرق در رابطه می شن که فراموش می کنن خودشون رو داشته باشن… دوست داشتن طرف مقابل نباید همزمان با فراموش کردن خودت باشه. مثلا من یه زمانی حتی رنگ مورد علاقم رو هم عوض کردم چون فکر می کردم باید شبیه سلیقه پارتنرم باشم 🤦♀️ بعدها فهمیدم چقدر مسخره بود!