زناشویی

چرا در بعضی روابط عاشقانه یک طرف همیشه بیشترین تلاش را می‌کند؟

همه ما می‌دانیم که یک رابطه عاشقانه سالم نیازمند تلاش و تعهد دوطرفه است. اما گاهی اوقات پیش می‌آید که می‌بینیم یک نفر دائماً برای حفظ و بهبود رابطه تلاش می‌کند، در حالی که طرف مقابل نقش چندانی ایفا نمی‌کند. این عدم تعادل می‌تواند بسیار آزاردهنده و فرساینده باشد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ بهبود روابط زناشویی دلایل متعددی می‌توانند در این موضوع دخیل باشند. درک این دلایل می‌تواند به ما کمک کند تا الگوهای ناسالم را در روابطمان شناسایی کرده و برای ایجاد یک رابطه متعادل و رضایت‌بخش تلاش کنیم. در این مقاله به 16 نکته در این زمینه اشاره می‌کنیم:

  • عدم درک نیازهای طرف مقابل:

    شاید یکی از طرفین به درستی نیازهای عاطفی، فیزیکی یا ذهنی شریک خود را درک نمی‌کند.
  • سبک‌های دلبستگی متفاوت:

    افرادی که سبک دلبستگی مضطرب دارند ممکن است بیش از حد تلاش کنند تا مورد تایید و پذیرش شریکشان قرار بگیرند. در مقابل، افرادی با سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است از صمیمیت و تعهد گریزان باشند.
  • ترس از رها شدن:

    این ترس می‌تواند باعث شود که یک نفر به طور مداوم در تلاش برای راضی نگه داشتن شریکش باشد تا از ترک شدن جلوگیری کند.
  • عزت نفس پایین:

    فردی که عزت نفس پایینی دارد ممکن است فکر کند که لیاقت عشق و توجه را ندارد و بنابراین سعی می‌کند با تلاش بیش از حد، ارزش خود را ثابت کند.
  • عدم برقراری ارتباط موثر:

    ناتوانی در بیان نیازها و خواسته‌ها به طور واضح و با صداقت می‌تواند منجر به سوء تفاهم و عدم تعادل در تلاش شود.
  • نگرش‌های جنسیتی سنتی:

    در برخی موارد، انتظارات اجتماعی سنتی از مردان یا زنان می‌تواند باعث شود که یکی از طرفین احساس کند مسئولیت بیشتری در قبال رابطه دارد.
  • سوء استفاده عاطفی:

    در یک رابطه سوء استفاده‌آمیز، فرد سوء استفاده‌گر ممکن است عمداً فرد مقابل را وادار کند تا برای جلب رضایت او تلاش زیادی انجام دهد.
  • عدم تعهد واقعی:

    شاید یکی از طرفین به اندازه دیگری به رابطه متعهد نیست و بنابراین تمایلی به صرف انرژی و زمان زیاد ندارد.

مهارت‌های رابطه زناشویی

  • درگیری با مشکلات شخصی:

    استرس ناشی از مشکلات شخصی مانند کار، خانواده یا سلامت روان می‌تواند باعث شود که یک نفر نتواند انرژی کافی برای رابطه بگذارد.
  • اولویت‌های متفاوت:

    در یک رابطه، ممکن است اولویت‌های دو نفر با هم متفاوت باشد. مثلا یکی از طرفین ممکن است تمرکز بیشتری بر روی کار داشته باشد، در حالی که دیگری به دنبال صمیمیت و ارتباط عاطفی بیشتری باشد.
  • تغییر در شرایط زندگی:

    تغییرات عمده در زندگی مانند نقل مکان، تغییر شغل یا تولد فرزند می‌تواند تعادل رابطه را به هم بزند و باعث شود که یکی از طرفین بیشتر تلاش کند.
  • نداشتن مهارت‌های لازم برای رابطه:

    برخی از افراد ممکن است به دلیل عدم تجربه یا آموزش کافی، مهارت‌های لازم برای برقراری یک رابطه سالم و متعادل را نداشته باشند.
  • انتظارات غیرواقعی:

    داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه یا شریک زندگی می‌تواند منجر به ناامیدی و تلاش بیش از حد برای رسیدن به این انتظارات شود.
  • الگوهای رفتاری آموخته شده:

    الگوهای رفتاری که در کودکی آموخته‌ایم می‌توانند بر نحوه رفتار ما در روابط بزرگسالی تأثیر بگذارند. مثلا فردی که در خانواده‌ای بزرگ شده است که یکی از والدین همیشه نقش مراقب را داشته است، ممکن است این الگو را در روابط خود تکرار کند.
  • عدم ارزیابی مجدد رابطه:

    عدم ارزیابی مجدد رابطه و انطباق با تغییرات و نیازها می‌تواند منجر به عدم تعادل شود.
  • نادیده گرفتن هشدارها:

    نادیده گرفتن علائم هشداردهنده مبنی بر عدم تعادل در رابطه می‌تواند به مرور زمان وضعیت را بدتر کند.

مهمترین نکته این است که با خودتان صادق باشید و به نیازهای خودتان نیز توجه کنید. اگر احساس می‌کنید که همیشه در حال تلاش بیش از حد هستید و شریکتان هیچ تلاشی نمی‌کند، باید با او در مورد این موضوع صحبت کنید و به دنبال راه‌حل‌هایی برای ایجاد تعادل باشید.

1. عدم توازن در انتظارات اولیه

گاهی اوقات، از همان ابتدای رابطه، انتظارات طرفین با هم همخوانی ندارد.یک طرف انتظار دارد رابطه‌ای جدی و متعهدانه داشته باشد، در حالی که طرف دیگر به دنبال رابطه‌ای غیررسمی‌تر است.این عدم تطابق در انتظارات، می‌تواند منجر به این شود که یک طرف بیشتر تلاش کند تا رابطه را به سمتی که می‌خواهد هدایت کند.این تلاش مضاعف لزوما به معنای عشق بیشتر نیست، بلکه ممکن است ناشی از نیاز به کنترل یا ترس از دست دادن باشد.در ضمن، فشار جامعه و انتظارات فرهنگی نیز می‌تواند در شکل‌گیری این انتظارات اولیه نقش داشته باشد.

باید در ابتدای رابطه، انتظارات خود را به طور واضح بیان کنید و از انتظارات طرف مقابل نیز آگاه شوید.

بدون گفتگو و توافق، احتمال بروز نارضایتی و تلاش بیش از حد یک طرف وجود دارد.آیا شریک عاطفی شما از شما در مورد انتظاراتش سوالی پرسیده است؟بهتر است قبل از هرچیز با خودتان رو راست باشید.

2. الگوهای رفتاری آموخته شده

تجربیات گذشته، به ویژه روابط قبلی و تعاملات خانوادگی، می‌توانند الگوهای رفتاری خاصی را در فرد شکل دهند. اگر فردی در گذشته مجبور بوده است برای جلب توجه یا حفظ رابطه، تلاش زیادی بکند، ممکن است این الگو را در روابط جدید نیز تکرار کند. این الگوها ممکن است ناخودآگاه باشند و فرد حتی متوجه نشود که در حال تکرار آنها است. درمان و مشاوره می‌تواند به شناسایی و تغییر این الگوهای رفتاری کمک کند. آیا رابطه های قبلی شما هم با این مشکل رو به رو بوده است؟ بهتر است با یک مشاور در این مورد صحبت کنید. شناسایی این الگوها قدم اول برای تغییر آن هاست. آیا این الگو در خانواده شما هم وجود دارد؟

3. ترس از رها شدن

ترس از رها شدن و تنها ماندن یکی از قوی‌ترین ترس‌های انسانی است. این ترس می‌تواند باعث شود که فرد برای حفظ رابطه، هر کاری انجام دهد، حتی اگر به معنای نادیده گرفتن نیازهای خود باشد. افرادی که سابقه طرد شدن یا جدایی را دارند، بیشتر در معرض این ترس قرار دارند. این ترس می‌تواند منجر به رفتارهای وابسته‌وار و بیش از حد فداکارانه شود. مقابله با این ترس نیازمند افزایش اعتماد به نفس و خودباوری است. آیا تابحال در رابطه ای طرد شده اید؟ آیا در کودکی تجربه جدایی یا طرد شدن داشته اید؟ در این شرایط بهتر است درک کنید که شما به اندازه کافی خوب هستید. آیا تنها بودن شما را می ترساند؟

4. عزت نفس پایین

عزت نفس پایین می‌تواند باعث شود که فرد خود را شایسته عشق و توجه نبیند. این باور باعث می‌شود که فرد فکر کند باید برای جلب توجه و نگه داشتن طرف مقابل، تلاش زیادی بکند. این افراد اغلب خود را دست کم می‌گیرند و ارزش خود را در گرو تایید دیگران می‌دانند. افزایش عزت نفس نیازمند شناخت نقاط قوت و ضعف خود و پذیرش خود به عنوان یک فرد ارزشمند است. تلاش برای خودسازی و رسیدن به اهداف شخصی می‌تواند به افزایش عزت نفس کمک کند. آیا به خودتان به اندازه کافی اهمیت میدهید؟ آیا خودتان را به اندازه کافی دوست دارید؟ به خودتان یادآوری کنید که شما ارزشمند هستید. تایید دیگران ملاک ارزش شما نیست.

5. نیاز به تایید و تحسین

برخی افراد نیاز شدیدی به تایید و تحسین از سوی دیگران دارند. این افراد برای دریافت تایید، حاضرند هر کاری انجام دهند، حتی اگر به معنای نادیده گرفتن نیازهای خود باشد. این نیاز می‌تواند ناشی از کمبود محبت و توجه در دوران کودکی باشد. این افراد اغلب به دنبال کسب رضایت دیگران هستند و از ابراز مخالفت یا نارضایتی خود اجتناب می‌کنند. یادگیری ابراز وجود و بیان نیازها به طور قاطعانه می‌تواند به کاهش این نیاز کمک کند. آیا همیشه به دنبال راضی نگه داشتن دیگران هستید؟ آیا از ابراز مخالفت می ترسید؟ سعی کنید نظرات خود را به طور قاطعانه بیان کنید. نارضایتی شما هم مهم است.

6. کمال‌گرایی

افراد کمال‌گرا اغلب استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران دارند. این افراد برای رسیدن به این استانداردها، تلاش زیادی می‌کنند و از هیچ تلاشی فروگذار نیستند. در روابط عاشقانه، این کمال‌گرایی می‌تواند باعث شود که فرد برای بی‌نقص بودن رابطه، بیش از حد تلاش کند و از طرف مقابل نیز انتظارات غیرواقعی داشته باشد. کمال‌گرایی می‌تواند منجر به استرس و اضطراب زیاد شود. پذیرش نقص‌ها و اشتباهات و تمرکز بر فرآیند به جای نتیجه می‌تواند به کاهش این تمایل کمک کند. آیا همیشه به دنبال بهترین بودن هستید؟ آیا از اشتباه کردن می ترسید؟ به خودتان یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست. اشتباهات فرصتی برای یادگیری هستند.

7. ناامنی در رابطه

احساس ناامنی در رابطه می‌تواند باعث شود که فرد برای حفظ رابطه، تلاش زیادی بکند. این ناامنی می‌تواند ناشی از بی‌اعتمادی، حسادت، یا ترس از خیانت باشد. افرادی که در روابط قبلی خود تجربه خیانت یا بی‌اعتمادی را داشته‌اند، بیشتر در معرض این احساس قرار دارند. برقراری ارتباط با صداقت و باز با طرف مقابل می‌تواند به کاهش این ناامنی کمک کند. در صورت نیاز، مراجعه به مشاور زوجی می‌تواند مفید باشد. آیا به شریک عاطفی خود اعتماد دارید؟ آیا سابقه خیانت در روابط قبلی خود داشته اید؟ سعی کنید با شریک عاطفی خود صادق باشید. ارتباط با صداقت کلید یک رابطه سالم است.

8. عدم مهارت‌های ارتباطی

عدم مهارت‌های ارتباطی می‌تواند باعث شود که فرد نتواند نیازها و احساسات خود را به طور موثر بیان کند. این ناتوانی می‌تواند منجر به سوء تفاهم و نارضایتی در رابطه شود. برای جبران این ناتوانی، فرد ممکن است تلاش زیادی برای راضی نگه داشتن طرف مقابل بکند، به این امید که از این طریق از بروز تعارض جلوگیری کند. یادگیری مهارت‌های ارتباطی، مانند گوش دادن فعال، همدلی، و ابراز وجود، می‌تواند به بهبود رابطه کمک کند. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران شرکت در کارگاه‌های آموزشی و مطالعه کتاب‌های مرتبط می‌تواند مفید باشد. آیا به راحتی می‌توانید احساسات خود را بیان کنید؟ آیا به صحبت های شریک عاطفی خود به دقت گوش می دهید؟ سعی کنید در مورد احساسات خود با شریک عاطفی خود صحبت کنید. گوش دادن فعال مهارتی کلیدی در ارتباط است.

9. شخصیت وابسته

افراد دارای شخصیت وابسته تمایل دارند که به دیگران بچسبند و از آنها حمایت و تایید بگیرند. این افراد اغلب نمی‌توانند به تنهایی تصمیم بگیرند یا مسئولیت‌های خود را به عهده بگیرند. در روابط عاشقانه، این وابستگی می‌تواند باعث شود که فرد برای حفظ رابطه، تلاش زیادی بکند و از نیازهای خود چشم‌پوشی کند. درمان و مشاوره می‌تواند به افزایش استقلال و خودباوری این افراد کمک کند. تمرین تصمیم‌گیری‌های مستقل و انجام کارهای انفرادی می‌تواند مفید باشد. آیا بدون کمک دیگران نمی توانید تصمیم بگیرید؟ آیا از تنها بودن می ترسید؟ سعی کنید مستقل باشید و مسئولیت های خود را به عهده بگیرید. وابستگی بیش از حد به دیگران آسیب زننده است.

10. فداکاری بیش از حد

فداکاری در یک رابطه عاشقانه امری ضروری است، اما فداکاری بیش از حد و نادیده گرفتن نیازهای خود می‌تواند آسیب‌زا باشد. افرادی که به طور مداوم نیازهای طرف مقابل را بر نیازهای خود ترجیح می‌دهند، در معرض فرسودگی عاطفی قرار دارند. این فداکاری بیش از حد ممکن است ناشی از باورهای غلط در مورد عشق و رابطه باشد. یادگیری تعیین مرزهای سالم و ابراز نیازها به طور قاطعانه می‌تواند به جلوگیری از فداکاری بیش از حد کمک کند. به خودتان یادآوری کنید که شما هم ارزشمند هستید و نیازهای شما هم مهم هستند. آیا همیشه نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح می دهید؟ آیا برای خودتان وقت می گذارید؟ فداکاری بیش از حد به سلامت روان شما آسیب می زند.

11. عدم تعادل قدرت

در برخی روابط، یک طرف قدرت بیشتری نسبت به طرف دیگر دارد. این قدرت می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند موقعیت اجتماعی، وضعیت مالی، یا شخصیت غالب باشد. فردی که قدرت کمتری دارد، ممکن است برای حفظ رابطه، تلاش زیادی بکند تا رضایت طرف مقابل را جلب کند و از بروز اختلاف جلوگیری کند. تلاش برای ایجاد تعادل در قدرت و افزایش اعتماد به نفس می‌تواند به بهبود رابطه کمک کند. در صورت نیاز، درخواست کمک از یک مشاور می‌تواند مفید باشد. آیا احساس می کنید که شریک عاطفی شما قدرت بیشتری در رابطه دارد؟ آیا احساس می کنید که نظرات شما در رابطه شنیده نمی شود؟ سعی کنید برای خودتان ارزش قائل باشید و نظرات خود را بیان کنید. یک رابطه سالم بر پایه احترام متقابل بنا شده است.

12. باورهای غلط در مورد عشق

باورهای غلط در مورد عشق، مانند “عشق یعنی فداکاری مطلق” یا “اگر واقعاً عاشقم باشی، باید بدانی چه می‌خواهم”، می‌تواند باعث شود که فرد تلاش زیادی برای تحقق این باورها بکند. این باورها اغلب غیرواقعی و غیرمنطقی هستند و می‌توانند منجر به ناامیدی و نارضایتی در رابطه شوند. شناسایی و تغییر این باورهای غلط نیازمند تفکر انتقادی و گفتگو با افراد متخصص است. به خودتان یادآوری کنید که عشق واقعی بر پایه احترام، اعتماد، و درک متقابل بنا شده است. آیا باورهای غیرمنطقی در مورد عشق دارید؟ آیا فکر می کنید که باید تمام نیازهای شریک عاطفی خود را برآورده کنید؟ به خودتان یادآوری کنید که عشق واقعی نیازی به فداکاری مطلق ندارد. عشق واقعی بر پایه احترام متقابل بنا شده است.

13. سوء استفاده عاطفی

در برخی موارد، تلاش بیش از حد یک طرف در رابطه می‌تواند ناشی از سوء استفاده عاطفی طرف مقابل باشد. فردی که مورد سوء استفاده عاطفی قرار می‌گیرد، ممکن است برای جلوگیری از خشم یا نارضایتی طرف مقابل، تلاش زیادی برای راضی نگه داشتن او بکند. این رفتارها می‌تواند شامل التماس، عذرخواهی مداوم، و چشم‌پوشی از نیازهای خود باشد. در این شرایط، ترک رابطه و درخواست کمک از یک متخصص ضروری است. آیا احساس می کنید که شریک عاطفی شما از شما سوء استفاده می کند؟ آیا احساس می کنید که همیشه باید از شریک عاطفی خود عذرخواهی کنید؟ به خودتان یادآوری کنید که شما سزاوار احترام هستید. سوء استفاده عاطفی یک مشکل جدی است و باید جدی گرفته شود.

14. عدم حمایت متقابل

یک رابطه سالم نیازمند حمایت متقابل از سوی هر دو طرف است. اگر یک طرف احساس کند که حمایت کافی از سوی طرف مقابل دریافت نمی‌کند، ممکن است برای جبران این کمبود، تلاش زیادی بکند. این تلاش می‌تواند شامل گوش دادن به مشکلات طرف مقابل، ارائه راه حل، و انجام کارهایی برای کمک به او باشد. برقراری ارتباط با صداقت و بیان نیازها می‌تواند به بهبود حمایت متقابل در رابطه کمک کند. به خودتان یادآوری کنید که شما هم نیاز به حمایت دارید. آیا احساس می کنید که شریک عاطفی شما از شما حمایت می کند؟ آیا به شریک عاطفی خود کمک می کنید تا به اهداف خود برسد؟ به شریک عاطفی خود نشان دهید که به او اهمیت می دهید. حمایت متقابل یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم است.

15. عدم درک نیازهای طرف مقابل

عدم درک نیازهای طرف مقابل می‌تواند باعث شود که فرد تلاش‌های خود را در جهت اشتباهی صرف کند. این تلاش‌ها ممکن است نه تنها به بهبود رابطه کمک نکنند، بلکه باعث نارضایتی و سرخوردگی نیز بشوند. برای درک نیازهای طرف مقابل، باید به او گوش دهید، سوال بپرسید، و سعی کنید خود را جای او بگذارید. همدلی و تلاش برای دیدن دنیا از دیدگاه طرف مقابل می‌تواند به بهبود درک متقابل کمک کند. رابطه زناشویی به خودتان یادآوری کنید که نیازهای هر فردی متفاوت است. آیا به نیازهای شریک عاطفی خود توجه می کنید؟ آیا سعی می کنید خود را جای شریک عاطفی خود بگذارید؟ به شریک عاطفی خود نشان دهید که به او اهمیت می دهید. درک متقابل کلید یک رابطه موفق است.

16. نادیده گرفتن مشکلات اصلی رابطه

گاهی اوقات، تلاش بیش از حد یک طرف در رابطه تلاشی برای نادیده گرفتن مشکلات اصلی رابطه است. فرد ممکن است با تمرکز بر جنبه‌های سطحی رابطه، از مواجهه با مسائل عمیق‌تر و اساسی‌تر اجتناب کند. این رفتار می‌تواند در بلندمدت به رابطه آسیب برساند. شناسایی و حل مشکلات اصلی رابطه نیازمند صداقت، شجاعت، و willingness به تغییر است. در صورت نیاز، درخواست کمک از یک مشاور می‌تواند مفید باشد. آیا در رابطه خود مشکلاتی وجود دارد که از آنها اجتناب می کنید؟ آیا از صحبت کردن در مورد مشکلات رابطه خود می ترسید؟ به خودتان یادآوری کنید که حل مشکلات رابطه به نفع هر دو طرف است. نادیده گرفتن مشکلات رابطه آنها را از بین نمی برد.

نمایش بیشتر

یک دیدگاه

  1. واقعا مطلب جالبی بود و داغ دل خیلی ها رو زدی! 👌 من خودم تو رابطه قبلی ام دقیقا با همین مشکل مواجه بودم که همیشه حس می کردم دارم بیشتر از طرف مقابل تلاش می کنم. یه جورایی انگار تو یه قایق تنها پارو می زدم و اون یکی فقط مسافر بود! 😅

    چند وقت پیش با یه دوست روانشناسم در این مورد صحبت کردم و فهمیدم که بخشی از مشکل به ترس من از تنها موندن و این باور غلط برمی گشته که باید همیشه آدم فداکار و ایثارگری باشی تا دوست داشته بشی. خیلی جالبه که تو متن هم به بعضی از این موارد اشاره کرده بودی.

    حالا که این مطلب رو خوندم دلم می خواد بدونم بقیه دوستانی که اینجا کامنت می گذارن چه تجربه هایی در همین مورد داشتن. همیشه شنیدن تجربه های مختلف می تونه به درک بهتر این موضوع کمک کنه.

    یچیزی که هنوز برام سواله اینه که بالاخره چجوری می شه تو یه رابطه این تعادل رو برقرار کرد؟ اگه مطلب دیگه ای در این زمینه دارید یا قراره بنویسید خیلی ممنون می شم معرفی کنید. فکر می کنم خیلی ها مثل من دنبال راه حل های عملی برای این چالش هستن. 💫

پاسخ دادن به رامین لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا